سفارش تبلیغ
صبا ویژن
" سلام بر شما ... از این که از علمدار بصیر بازدید نمودید ، بسیار خرسندیم . از طریق نظرات می توانید پیشنهادات و انتقادات خود را با ما در میان بگذارید "

 

آخرین مطالب
پیوند دوستان
طی جلسات متعددی تصمیم گرفته شد که من در صحنه انتخابات بمانم و آقای عارف ما را حمایت کند

 

 

حسن روحانی پس از انصراف عارف از کاندیداتوری در زاهدان گفته است که "در طول دو سه روز اخیر تلاش بسیار زیادی صورت گرفت و جلسات متعددی برگزار شد و مشورت‌های زیادی با آیت‌الله هاشمی انجام دادیم که سرانجام تصمیم نهایی در جلسه دوشنبه شب جبهه اصلاحات و اعتدال اتخاذ شد. نظر آیت‌الله هاشمی و حجت‌الاسلام خاتمی بر نگاه اتحاد و حضور یک کاندیدا از اصلاحات بود که در مجموع تصمیم گرفته شد که من در صحنه انتخابات بمانم و آقای عارف ما را حمایت کند.

 
به گزارش علمدار بصیر:محمدرضا عارف که در همان روز دوشنبه در کرمان حتی سوگند خورده بود که حضورش در انتخابات قطعی است و "تا آخرین لحظه" از صحنه انتخابات کنار نخواهد رفت بالاخره تسلیم فشارهایی شد که باید آن را ناشی از محذوریت ها و محدودیت های خودساخته جریان اصلاحات به حساب بیاوریم که با عملکرد خود باعث آن شده اند و به طور طبیعی "خود کرده را تدبیر نیست".
محمدرضا عارف که گویا از این نحوه حذف خود دلخور شده،‌ در بیانیه انصرافش هیچ نامی از روحانی نبرده و تنها گفته است که به احترام سید محمد خاتمی کنار می رود.
بیانیه کنایه‌وار عارف را ساعاتی بعد، رئیس ستاد انتخاباتی اش معنی کرد. سید حسن رسولی به یکی از خبرگزاری ها گفت که عارف "به نفع کسی کنار نرفته است." رسولی همچنین تکلیف ستادهای عارف را هم مشخص و تأکید کرد: وقتی کاندیدایی انصراف می‌دهد، ستادهایش منحل خواهد شد.

در آخرین ساعات دوشنبه بیست خردادماه محمدرضا عارف از صحنه انتخابات کنار کشید.
عارف در بیانیه خود آورده است که "غروب دوشنبه بیستم خرداد ماه، مرقومه ای از جناب آقای سید محمد خاتمی دریافت نمودم. ایشان طی این نامه در مقام رهبری اصلاحات، ادامه حضورم را در صحنه انتخابات یازدهمین دوره ریاست جمهوری به مصلحت ندانسته اند" و ادامه داده است که "اینجانب گذشتن از حق خویش به نفع ملت بزرگ و ایران سربلند را مصداق روشن اصلاح طلبی واقعی می دانم."
اینکه آقای عارف چگونه نظر آقای خاتمی را برای خود حجت دیده که از حق خویش بگذرد مسئله ای است که بر اساس حق شخصی آقای عارف چندان قابل چند و چون نیست، اما قطعا وی حق ندارد این اقدام را به نفع ملت بزرگ و سربلند ایران هزینه کند.
موضوع و مسئله مهم تر اما تحلیل پروسه ای است که به اجبار عارف به انصراف از عرصه رقابت های انتخابات ریاست جمهوری منتج شد.
سید محمد خاتمی در اطلاعیه ای که پس از انتشار بیانیه عارف منتشر شده است، در حالی به قول خود "در آستانه انتخابات ریاست جمهوری، دست نیاز به درگاه آفریننده بی نیاز بلند" می کند و از خدا می خواهد که "ملت شریف ایران را در این موقعیت خطیر و حساس به انتخابی رهنمون شود که خیر جامعه و کشور در آن است" که در ادامه به مصداق ضرب المثل "با پا پس می زند و با دست پیش می کشد" لوازم توکل کردن به خدا و از پروردگار استمداد طلبیدن را نقض می کند. آنجا که می گوید: "جناب آقای دکتر محمدرضا عارف، دانشمندی با باور استوار و بینش روشن که خلوص و شایستگی و توانمندی خود را در همه دوران خدمت و حضور پربرکتش در عرصه های علمی، سیاسی و مدیریتی نشان داده است، بی هیچ چشم داشت، به عنوان و مقام، در اثر احساس مسئولیت در برابر خداوند و مردمی که خود را وامدار آنان می داند در ساحت انتخابات حضور مبارک یافت و ... به ترسیم موقعیت حساس کشور و بیان دردها و نیازهای مردم پرداخت و راه حل های عالمانه و مسئولانه برای گشودن گره ها و خدمت به انقلاب و میهن ارائه داده تا بیش از پیش شایستگی خود را نشان دهد و اصلاح طلبی را در دوران فشارها و تنگناها به خوبی نمایندگی کند.
معلوم نیست که جناب خاتمی با برشمردن این همه خصایل نیکو که عموم فعالان سیاسی و مردم عادی به برخورداری دکتر عارف از آنها معترف هستند، به چه دلیل و بنابر کدام مصلحت و شاید دقیقتر بگوییم منفعت، عارف را در برابری محذوریت اخلاقی که نسبت به وی داشت، قرار داد.
البته سید محمد خاتمی در ادامه به طور ضمنی دلیل این ترجیح خود را بیان می کند، اما دوباره ادعای استمداد طلبیدن و توکل کردن بر خدا را می کند، که این دیگر سخن خام و باطلی بیش نیست.
خاتمی می گوید: "اینک در حالی که دیگر فرزند توانمند!!؟ ملت جناب آقای دکتر حسن روحانی که اهل خیر و خدمت و اندیشه و تدبیر در صحنه است و مواضع استوار خود را که در مسیر خیر و نیاز و مطالبه مردم شریف است به خوبی؟! اعلام کرده است، علاقمندان به کشور و سرنوشت آن و خواستاران تحول مثبت در عرصه حیات سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و بین المللی می توانند به انتخابی دست بزنند که به یاری خداوند جامعه را به سوی آینده بهتر رهنمون شود.
نگارنده نیز بر سخنان و ادعاهای سید محمد خاتمی درباره تقید دکتر عارف به اخلاق، اعتدال و خیرخواهی تصریح و اعتراف دارد، اما اینکه چه عاملی باعث شد تا خاتمی، روحانی را به وی ترجیح دهد، به دو بخش از دلایل باز می گردد که در ادامه شرح داده خواهد شد.
دسته اول دلایل درون خانوادگی اصلاح طلبان و هم پالگی های ایشان در کارگزاران و آن دسته از راستی های سنتی است که از تکرار احمدی نژاد هراس دارند و دسته دوم دلایل برآمده از تجربه، قدرت بازی خوانی، تحلیل و پیش بینی اکبر هاشمی رفسنجانی است که به نظر می رسد بسیار جلوتر از خیلی های دیگر، رقیب اصلی تفکر و اندیشه ای را که خود او راهبری اش می کند، شناخته و حالا دنبال بهترین همآورد موجود برای او می گردد.
این سخن البته به معنای تشبیه جلیلی به احمدی نژاد نیست که تفاوت بین این دو بسیار زیاد است، بلکه به معنای آن است که هاشمی رفسنجانی نه از قالیباف، ولایتی یا رضایی، بلکه از گفتمان انقلاب اسلامی سعید جلیلی که بر پایبندی تام و تمام بر مبانی و اصول تشریحی امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری تاکید دارد، در هراس است.
به نظر می رسد خاتمی به نیکی دریافته که حتی اگر توفیقی در عرصه انتخابات نصیب عارف و به اصطلاح اصلاح طلبان می شد، دولت برآمده از آن را نه وی می توانست اداره کند، نه محمدرضا عارف، چرا که اصلاح طلبانی که امروز عقده های فروخورده بسیاری نیز از حداقل هشت سال گذشته به دل دارند، قطعا مجال اعتدال و تمرکز بر اداره کشور را از هر رئیس دولتی خواهند ستاند.
از سوی دیگر روحیه ملایم و تقید قابل تحسین دکتر عارف به اخلاق گرایی و رعایت اعتدال، خود اولین و اصلی ترین مانع در برابر به اصطلاح اصلاح طلبانی بود که از تصرف دولت خیالاتی بزرگ تر از اصلاح اداره امور در سر دارند.
خاتمی، البته چنانکه از قرائن و شواهد پیداست با القائات هاشمی رفسنجانی به این نتیجه رسیده است که روحانی برای بازگرداندن روال به پیش از سال 84 و حتی 76 فرد مناسب تری نسبت به عارف است.
اگر نگاهی به اسامی وزرا و همکاران کابینه دو دولت سید محمد خاتمی بیاندازیم و مواضع امروز آنان را در حمایت و حضور در کنار اکبر هاشمی رفسنجانی ببینیم، شاید بهتر به میزان تاثیرپذیری سید محمد خاتمی از اکبر هاشمی رفسنجانی پی ببریم.
از سوی دیگر به گواهی مواضع و سخنان کاندیداهای باقیمانده در اردوگاه منسوب به اصولگرایان، یعنی قالیباف، ولایتی و همچنین محسن رضایی و نزدیکی و حتی انطباق مواضع ایشان در عرصه های مختلف، از جمله اقتصاد و بخصوص عرصه سیاست خارجی و موضوع هسته ای کشورمان، بر مواضع اکبر هاشمی رفسنجانی که حسن روحانی آن را در عرصه انتخابات نمایندگی می کند، به این نتیجه می رسیم که هاشمی رفسنجانی به نیکی دریافته که رقیب اصلی اندیشه وی، سعید جلیلی است و از همین رو همه اعوان و انصار خود و یار حرف گوش کن خود را مجاب کرده تا عزم خود را برای همآوردی دشوار با این کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری جزم کنند.
با تمام احترامی که برای آقایان رضایی، ولایتی و قالیباف قائل هستم، اما باید بگویم که مبانی فکری ایشان التقاطی از مبانی اندیشه ای ناب انقلاب اسلامی و حاشیه های وارد شده به آن از جانب تفکری هستند که هاشمی رفسنجانی بنیانگذار آن است و بر اساس آن ایران مطلوب، کشوری مثل سوئیس یا ژاپن است که مردم در آن نماز بگذارند، روزه بگیرند، زنان حجاب حداقلی داشته باشند ولی کسی دینداری خود را در اداره جامعه و کشور دخالت ندهد.
شچندی قبل وقتی برای نوشتن یادداشتی سخنرانی ها و مواضع اکبر هاشمی رفسنجانی در فاصله دو ماه آخر سال 83 تا انتخابات دوره نهم ریاست جمهوری در خرداد 84 مرور می کردم، انگار که وی از ابتدا دریافته بود که باید با محمود احمدی نژاد رقابت کند و همه مواضع و سخنانش در اجرای تاکتیک های طراحی شده برای همآوردی با او در عرصه انتخابات تعریف و اجرا شده بودند.
امروز نیز به نظر می رسد عارف قربانی احساس خطر دوباره ای شده که اکبر هاشمی رفسنجانی این بار از جانب وحید جلیلی بر پیکر نیمه جان نظام فکری و اندیشه ای خود برای اداره حکومت دریافته است
منبع:بولتن





تاریخ ارسال مطلب : چهارشنبه 92/3/22 | نویسنده : alamdarbasir


 

تمامی حقوق این وبلاگ و مطالب آن متعلق به علمدار بصیر می باشد و انتشار مطالب با ذکر منبع مانعی ندارد.
طراحی و اجرا : مرکز فرهنگی صالحون